محمدحسینمحمدحسین، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

محمدحسين قنــدعســـل مــــــــــــــــن

جشن 22 بهمن و نفس مامان

1393/3/7 17:11
نویسنده : هستي
117 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز مامان واسه 22 بهمن  و دانش آموزان نمونه از طرف اداره بابایی دعوت شده بودیم سالن وزارت کشورخیلی اونجا شلوغ بود خیلی هم هوا سرد بود شب قبلش کلی برف اومده بود زمینها همه یخ زده بود دوساعت تو صف وایسادیم تا بتونیم بریم تو بالاخره رفتیم داخل و شما کلی تو سالن دوییدی بازی کردی ولی وقتیداخل سالن شدیم از روی صندلی تکون نخوردی برنامه ها دونه دونه اجرا شد حسن ریوندی رو دعوت کردن و شماسر اجرای برنامه ش خوابت برد وقتی نوبت به برنامه عمو پورنگ رسید از خواب بیدار شدی و کلی خوشحال شدی که عمو پورنگ و امیرمحمد رو از نزدیک میدیدی همش براشون دست میزدی و میرقصیدی وقتی برنامه عمو پورنگ تموم شد یه خواننده رو آورده بودن که داشت میخوند  آهنگ دوم خسته شده بودی و همش بهانه میگرفتی دیگه ما هم مجبور شدیم که بلند شیم و به سمت خونه حرکت کنیمکلی هم خوراکی بهمون دادن که مقداری از اونو به همراه داداشی خوردی از مراسم هم یهسی دی به بابایی دادن آورد خونه که شما خیلی این سی دی رو دوست داری و همش خودت میری روشن میکنی و میبینی و همش در حال نگاه کردن سی دی میرقصی و دست میزنی عشق منی جیگرم که اصلا مامانی رو اذیت نکردی

 

 

 

دل تو وقتی میگیره دل من میخواد بمیره

 

حاضرم دلم بمیره تا که تو دلت نگیره

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)