کمک کردن عشقم برای چیدن سفره هفت سین
کودکم آرام آرام قد می کشد و من در سایه امن صداقت ناب کودکانه اش بزرگ می شوم
او می رقصد و من آرام آرام نوای کودکانه اش را زمزمه می کنم...
او می خندد و من از شوق ِ حضورش اشک می ریزم...
او پرواز می کند و من شادمانه آنقدر می نگرمش تا چشمانم جز او هیچ نبیند...
او بازی می کند... کودکانه... می پرد ...حرف می زند...
به زباني كه كسي جز من نميفهمدش.......و طبیعت را حس می کند! خدا را می بوید!
من... کودکانه... در سایه بزرگیش پنهان می شوم تا از گرمای دست نوازش غیب بی بهره نمانم
خداروشکر میکنیم که خداوندمهربون 2ساله مارو لایق پدرومادربودن دونست و یه گل پسرمهربون بهمون هدیه داد.
الهی همیشه شادوسلامت و خوشبخت و موفق باشی پسرم عیدت مبارک عزیزم
دومین سفره عید گل پسرم که برای برپا کردنش کلی به من کمک کرد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی