محمدحسینمحمدحسین، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

محمدحسين قنــدعســـل مــــــــــــــــن

رفتن به خونه خاله رقیه

1392/9/30 9:43
نویسنده : هستي
387 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گل مامان این عکسها مربوط به زمانیکه رفته بودیم خونه خاله رقیه واسه ناهار بابایی هم نبود رفته بود ماموریت و به خاطر اینکه تنها بودیم خاله رقیه گفت که بریم اونجا وقتی ملینا رو دیدی خوشحالشدی و شروع کردی باهاش بازی کردن که گاهی بازی بود و گاهی دعوابعد رفتیم روی پشت بوم خونه خاله اینا و تو ملیناکلی توپ بازی کردین خیلی بهتون خوش گذشت و چون هوا خیلی سرد بود مجبور شدیم ببریمتون خونه. واسه شام هم قرار شد بمونیم شما هم که خیلی خسته شده بودی خوابیدی و ملینا خانم همچنان بیدار بود و بعد از یک ساعت اونم خوابید و ما هم مشغول درست کردن غذا شدیم که قرار شد عمو مهدی بره دنبال داداشی و اونو با خودش بیاره که من هم سر سفره شام حالم خیلی بد شد و مجبور شدیم به بابا حاجی زنگ بزنیم که بابا حاجی اومدو منو برد دکترو یه آمپول هم زدم و شب هم رفتیم خونه بابا حاجی اینا.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)