محمدحسینمحمدحسین، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

محمدحسين قنــدعســـل مــــــــــــــــن

عسل مامان در جشن نامزدی

1393/3/4 1:50
نویسنده : هستي
365 بازدید
اشتراک گذاری

 

عشق مامان اینجا قرار بود آماده بشیم بریم جشن عقد پسر عمه علی آقای گل

 

بعداز ظهر آماده ت کردم یه لباس خوشگل تنت کردم که خیلی بهت میومد خوشتیپ شده بودی حسابی واست آهنگ گذاشته بودم که همش باهاش میرقصیدیوخوشحال

 

 بودی بالاخره بابایی رفت دنبال عمه اینا و اونا رو آورد خونه ما که از خونه ما باهم راه

بیوفتیم خلاصه سوار ماشین شدیم و به سمت محضر راه افتادیم وقتی رسیدیم من شما

 

رو صندلی گذاشتم و شما هم اصلا از روی صندلی پایین نیومدی و صدات هم در نیومد تا آقا خطبه رو

تموم کرد مثل آقاها نشسته بودی بعد از عقد به شما شیرینی تعارف کردن برداشتی و خیلی

 

خوشمزه شروع کردی به خوردن بعد از عقد هم راهی خونه آقا مهدی که بابای عروس خانم باشه حرکت کردیم اونجا هم شما کلی دست زدی و رقصیدی بعد از

 

صرف شام راهی خونه شدیم عقد علی آقا چهارشنبه بود ولی به خاطر فامیل هایی که توی

 

شهرستان زندگی میکردن یه جشن مفصل هم شنبه برپا کردن که خیلی به همه خوش گذشت

مخصوصا به شما که با دیدن بچه ها کلی ذوق کرده بودی و همش دست میزدی و میرقصیدی

 

 

 

 

علی آقا و هنگامه خانم عزیز آغاز کردید زندگی دوباره خود را با نام خدا

 

زنـــدگی متفاوت از جنس یــــــــــار و با برگ گل یــاس

 

این تولد دوباره را به شما تبریگ میگویم

 

پیوندتـــــــان مبــــــــارک

 

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)