محمدحسینمحمدحسین، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

محمدحسين قنــدعســـل مــــــــــــــــن

اولین آرایشگاه عسل مامانی

1393/3/12 7:54
نویسنده : هستي
153 بازدید
اشتراک گذاری

پسر قشنگم برای بار اول بود که بردمت آرایشگاه خیلی آروم نشستی رو صندلی و آقای آرایشگر شروع کرد به کوتاه کردن موهات آخرای کار بود که خیلی کلافه شدی و شروع کردی به گریه

 

کردن و دیگه نمیزاشتی آقای آرایشگر کارشو انجام بده خلاصه به هر طریقی بود نگهت داشتیم تا کار موهات تموم

 

شد سشوار هم برات کشید خیلی خوشگل شده بودی کلی قیافت تغییر کرده بود خوشگل مامان بودی

 

خوشگلتر هم شدی فدای پسر نانازم بشم بعد از آرایشگاه اومدیم خونه و منم چون برای بار اول بود که میبردمت

آرایشگاه ازت عکس گرفتم میزارم اینجا تا ببینی چقد ناز شده بودی عزیزم

 

                       

 

 

عشق آمد دردم آسان شد،خدا را شکر!

 


مادر شدم او پاره جان شد،خدا را شکر

 

 


شوق شنیدن ریخت حتی گریه اش در من

 


لبخند زد جانم غزلخوان شد،خدا را شکر

 

 


من باغبان تازه کاری بودم اما او

 


یک غنچه زیبا و خندان شد،خدا را شکر

 

 

 

او آمد و باران رحمت با خودش آورد

 


گلخانه ما هم گلستان شد،خدا را شکر

 

 


سنگ صبورم،نور چشمم،میوه قلبم

 


شب را ورق زد،ماه تابان شد،خدا را شکر

 

 


مادر شدن یک امتحان سخت وشیرین است

 


دلواپسی هایم دو چندان شد،خدا را شکر !!!

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)